به غایت عجیب است...به رغم کم استعدادی در باب نگارش دفتری باز شد ناخواسته تا محرمی باشد در آشفته حالی
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
باب این آشفته نامه از آشنایی با همدلی همزبان باز شد که آشنایم کرد با این دفتر
یا رب نظر تو برنگردد
1 comment:
ایشالا که همون همدل هم زبون این آشفته نامه رو برات آرامش کده کنه;)
Post a Comment