Saturday, October 27, 2007

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی


در همه دیر مغان نیست چو مـن شیدایی
خرقـه جایی گرو باده و دفـتر جایی
دل کـه آیینـه شاهیسـت غـباری دارد
از خدا می‌طلبـم صحـبـت روشـن رایی
کرده‌ام توبـه بـه دست صنـم باده فروش
کـه دگر می نـخورم بی رخ بزم آرایی
شرح این قصـه مگر شمـع برآرد بـه زبان
ور نـه پروانـه ندارد به سـخـن پروایی
کـشـتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گـشـت هر گوشه چشم از غم دل دریایی

No comments: