مجالی حاصل شد که دیداری شود دوباره از مملکت مفخمهٔ بریتانیا از برای چند روز …با آنکه محصول مطلبی دگر بود دیدار خانم الیزابت منتجه شد به ورقی که نگاشته شود در این آشفته نامه … گذری بر هر گوشه حکایت از هزار قصه است که اگر یک از صد به عقل الکن من قد دهد دست مریزاد
اولین پلکان برقی در سنه ۱۹۱۱!من و تو در آن زمان چه میکردیم؟ نبود آن دوران که شاهان قاجار بر سر میز ننگین امضا میکردند عهد نامه ها را و مردم میکشتند هم وطنان خود را از برای پوچ هرزی به نام سلطنت مشروطه و یا مشروطه مشروعه و یا …چه آسان تخریب می کردیم آنچه نیاکان ساخته بودند که آب سرازیر شود به آسیاب بهتر از ما …چه بزرگ مردانی چنان باقر و ستار خان باطبع بلند درگیر این آب گل آلود شدند که ماهی بگیرند آنآنکه موذیانه دنیا را از بالا و برای چندین سال دگر مینگریستند
اینجاست که جواب ساده توان داد به پرسش علم بهتر است یا ثروت …چرا که ثروت مزین کرد تهران رابه درشکه و اسب و تجزیه کشور در قیاس قطار زیرزمینی از برای صاحبان اندیشه به مددتفکر …آنگاه که ناصر الدین از امیر خود پرسید که چه کنیم که باز ایران کشوری بزرگ شود ؟ چه خوش گفت آن رند فرزانه که شما دست از ایران بردارید ایران خوش کشور بزرگیست …تصور نمیکنم شمای امیر فقط شامل خاندان قجر بود که شامل میشد تمامی دول صاحب اندیشه را
اولین پلکان برقی در سنه ۱۹۱۱!من و تو در آن زمان چه میکردیم؟ نبود آن دوران که شاهان قاجار بر سر میز ننگین امضا میکردند عهد نامه ها را و مردم میکشتند هم وطنان خود را از برای پوچ هرزی به نام سلطنت مشروطه و یا مشروطه مشروعه و یا …چه آسان تخریب می کردیم آنچه نیاکان ساخته بودند که آب سرازیر شود به آسیاب بهتر از ما …چه بزرگ مردانی چنان باقر و ستار خان باطبع بلند درگیر این آب گل آلود شدند که ماهی بگیرند آنآنکه موذیانه دنیا را از بالا و برای چندین سال دگر مینگریستند
اینجاست که جواب ساده توان داد به پرسش علم بهتر است یا ثروت …چرا که ثروت مزین کرد تهران رابه درشکه و اسب و تجزیه کشور در قیاس قطار زیرزمینی از برای صاحبان اندیشه به مددتفکر …آنگاه که ناصر الدین از امیر خود پرسید که چه کنیم که باز ایران کشوری بزرگ شود ؟ چه خوش گفت آن رند فرزانه که شما دست از ایران بردارید ایران خوش کشور بزرگیست …تصور نمیکنم شمای امیر فقط شامل خاندان قجر بود که شامل میشد تمامی دول صاحب اندیشه را
آزادی اندیشه و بیان ؟! گوش شنوا مثقالی چند؟ …معرکه گرفته اند در گوشه پارک سخن از هر دری میرود …مردی با پرچم اسراییل ادعا میکند مسیح زندگی را سخت کرد . ..دیگری فریاد بر میاورد که وای اگر اسلام حکم جهادم دهد ! دیگری معتکف شده است از برای چند سالی جلوی خانهٔ نمایندگان در اعتراض به جنگ …هستند از هر قماش …چه خوب که هر کس نظر میدهد, چه بهتر از آن که گوش نمیکنند رجال !...در قیاس با خانه، صد رحمت که میکشند به صلابه میکشند صاحبنظران را …دلیلی است که د ست کم گوش میدهند لیکن خوششان نمی آید
نادره وجود مادرم خاطره میگفت از سالیانی که بیرق ایران زمین در تمامی دول غربی خود نمایی می کرد …به وضوح می بینی که جایگزین شده است با اعراب و خودروهای پلاک قطر به شمار زیاد …اندکی به تابلوی ارز خیره شدم که نشانی از ریال وطن به پوند خانم الیزابت ببینم …تو گویی که ۱۸۰ کشور آمد و رفت اثری از ایران نبود …بسیار خوش خبری میتواند باشد به دو قسم : نخست که دزد اموال عوض شده و یا اینکه شاه دزد به دزد زد که شریک قافله بود و یا پنهانی همچنان در قفا میبرند اموال را ، لیکن دلخوشی این است که دست در دست آنها نیست در انزار مردم …دیم که ایران همچنان بزرگ کشورایست که اسمش لرزه بر اندام هر کشوری می اندازد چرا که آنها می دانند ولی برای خودمان سخت است که باور کنیم این مردم آشفته ایران آنجا که پای اسم وطن به میان آید و لشکری بر خیزد که خون عاشقان بریزد به هم تازند و بنیادش بر اندازند …باهم باشیم و بنازیم به آنچه داریم که وجه تمایز ماست با دیگران : تاریخ ، علم و ثروت